یکى از بهترین و قابل توجهترین
کشتىهاى «غلامرضا تختى» با «پتکوف سیراکف» قهرمان نامدار بلغارستانى بود.
هر دو
به دور نهایى رسیده بودند. شگرد سیراکف، فن «بارانداز» سریع و بسیار فنى بود. کشتى
که شروع شد، تختى یکبار «زیر» گرفت و سیراکف را «خاک» کرد و پاى او را در «سگک» خود گیر انداخت.
سیراکف روى سگک مقاومت کرد و کشتى «سرپا» اعلام شد...
غلامرضا
زیر گرفت و او را خاک کرد و باز هم پاى او را در سگک خود، تحت فشار قرار داد.
دقیقه
سوم کشتى بود. فشار سگک موجب ناراحتى شدید پاى سیراکف شد. او با دست به پایش اشاره
کرد. تختى که متوجه ناراحتى او شده بود، سیراکف را رها کرد و از جا بلند شد. فریاد
اعتراض تماشاچیان بلند شد که چرا این کار را کردى؟
تختى
ایستاده بود و سرش پایین؛ او در برابر همه این فریادها سکوت کرده بود. سیراکف که
این عمل جوانمردانه را از حریف خود دید، منتظر داور نشد و خودش دست تختى را به
عنوان برنده بلند کرد.
زندهباد
تختى، مرام و مردانگى بىنظیرش
«روحش شاد و یادش گرامى»
سلام عزیز
ببخشید که دیر کردم
10 روزی میشه تو بیمارستان بودم
به خاطر تصادف
به همین خاطر سر نمیزدم
[گل]
آرزو عزیزم الان زنده ای مرده حسابت میکنن وای بحالی که بمیره انسان
نزن این حرفو عزیزم
این تویی که باید خودتو باور داشته باشی...
اونی که حیات تورو نمی بینه خودش کوره
سکــ ــوت ...
همیــ ـشه نشانـ ــه رضایـ ــت نیســ ـت !
شــ ـایـ ــد کسـ ــی دارد
خفــ ــه مـ ـی شــ ـــود
پشــ ــت یــ ـک بغــ ــض
خیلی زیبا بود
آره... واقعا که تختی هنوز زنده است...
سلام دوست عزیز واقعا جالب و دیدنی بود بهمون سر بزن
گاهی سکوت علامت رضایت نیست شاید کسی دارد خفه میشود پشت سنگینی یک بغض …
زندگی زیباست زشتیهای آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان میگذرد… آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
ممنون عزیزم ولی احتیاج نی مث اصحاب کهف سالهای متمادی بخوابیم تا از یاد ببرند ما را فقط چند روز نباشی از یاد رفتی بوخودا
روحش شاد